تاریخ انتشار: چهارشنبه 1394/02/09 - 16:21
کد خبر: 165184

گفتگو با ابوالفضل کاظمی به مناسبت سالروز عروج آسمانی فاتح فتح المبین؛

اتوبوس 2 طبقه و شناسایی لانه جاسوسی/ منافقی که از ترور وزوایی پشیمان شد

اتوبوس 2 طبقه و شناسایی لانه جاسوسی/ منافقی که از ترور وزوایی پشیمان شد

به مناسبت سالروز شهادت شهید وزوایی از دانشجویان پیرو خط امام(ره) به پای صحبت های سیدابوالفضل کاظمی جانباز شیمیایی 35 درصد و راوی کتاب «کوچه نقاش ها»، فرمانده گردان میثم و کمیل و دوست و یار صمیمی شهید محسن وزوایی نشستیم. این به جا مانده از نسل جنگ با صدایی گرفته و البته سرفه هایی مکرر، از اخلاص شهید محسن وزوایی برایمان می گوید

خبرنامه دانشجویان ایران: محسن تمام قد ایستاده بر روی جاده بر سر نیروهایی که بدون کمترین سنگر و جان‌پناهی هنوز در غرب جاده می‌جنگیدند فریاد می‌زد، طوری که دیگر صدایش هم گرفته بود. او برآشفته می‌گفت «برادرها بیایید پشت جاده لااقل از روبه‌رو کمتر اذیت می‌شید» عباس شعف فرمانده گردان میثم تمار خود را به محسن رسانده، او را در آغوش کشید. آن دو لحظاتی در آن جهنم آتش و دود در آغوش هم آرام گرفتند. هنوز چند قدمی از هم جدا نشده بودند که ناگهان انفجار مهیبی در نزدیکی محسن رخ داد و بعد...

هنگامی که عباس بالای سر محسن رسید، او را دید که به همراه معاون دومش حسین تقوی‌منش و بی‌سیم‌چی‌شان به خاک شهادت غلطیده‌اند؛ سپس با ملایمت چفیه سیاه‌رنگ دور گردن محسن را باز کرد و با همان، صورت خاک‌آلود دوست و برادر شهیدش را پوشاند، گوشی بی‌سیم را به دست گرفت.

ـ احمد، احمد، شعف

متوسلیان: شعف، احمد بگوشم

ـ حاج آقا، خوب گوش کن؛ آتیش سنگین؛ محرم بی‌علمدار شد؛ آقا محسن... آقا محسن...

شعف دیگر نای صحبت کردن نداشت و احمد متوسلیان آنچه را که می‌بایست بشنود، شنیده بود.

متن بالا روایت آخرین ثانیه های زندگی شهید محسن وزوایی بود. فاتح فتح المبین در تاریخ ۸ مردادماه 1339 در تهران به دنیا آمد و دهم اردیبهشت ماه 1361 با مسئولیت قائم مقام تیپ محمدرسول‌الله(ص) در عملیات «فتح المبین» جاودانه شد و امروز مرقدش در قطعه 26 بهشت زهرا(س) زیارتگاه دوستداران شهادت است.

شهید «محسن وزوایی» که کوه‌های بازی‌دراز، بازی‌خورده اراده آهنین‌اش بودند، دانشجوی رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف بود و شناخت کاملی از مکتب اسلام داشت. این اسطوره جوان که نقش مهمی را در تسخیر لانه جاسوسی ایفا کرد سرانجام پس از شرکت در عملیات‌های متعدد، در عملیات «بیت المقدس» هنگام هدایت نیروهای تحت امرش بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به مناسبت سالروز شهادت شهید وزوایی از دانشجویان پیرو خط امام(ره) به پای صحبت های سیدابوالفضل کاظمی جانباز شیمیایی 35 درصد و راوی کتاب «کوچه نقاش ها»، فرمانده گردان میثم و کمیل و دوست و یار صمیمی شهید محسن وزوایی نشستیم. این به جا مانده از نسل جنگ با صدایی گرفته و البته سرفه هایی مکرر، از اخلاص شهید محسن وزوایی برایمان می گوید و شهادت را حق او می داند.

آقای کاظمی آشنایی شما با شهید وزوایی به چه زمانی برمی گردد؟
آشنایی ما به زمان تسخیر لانه جاسوسی بر می گردد. آن زمان محسن طراح عملیات تسخیر لانه جاسوسی بود بعد از آن هم در دوران جنگ هر دو در پادگان ولیعصر(عج) محل استقرار بچه های تهرانی بودیم. محسن جزو بچه های گردان 7 و فرمانده گردان 9 سپاه بود و در جریان بازی دراز حضور داشت در ان زمان من به همراه شهید چمران جنوب بودم. محسن اوایل در اداره جهاد کار می کرد و بعد هر دو با هم به سپاه رفتیم و او رفت غرب و من رفتم جنوب تا اینکه در قصه بازی دراز دوباره با هم بودیم.

اشاره کردید که شهید وزوایی طراح عملیات تسخیر لانه جاسوسی بودند در این خصوص کمی بیشتر توضیح می دهید.
بله دقیقا همینطور است. ببنید یکی از شاخصه های خوب آقا محسن این بود که به جای حرف عمل می کرد و هنوز بعد از این همه سال بعضی ها کمتر می دادند که طراح جریان تسخیر لانه جاسوسی شهید وزوایی به همراه دو تا یاران عزیزش حاج محمود شهبازی و عباس ورامینی بوده است.

یکبار با شهید علی موحد رفته بودیم لانه به محسن سر بزنیم تعریف می کرد و می گفت آن زمان (قبل از تسخیر لانه) از خیابان طالقانی اتوبوس دو طبقه رد می شد محسن در ایستگاه خیابان مفتح سوار اتوبوس می شده و تقاطع طالقانی و ایرانشهر پیاده می شده و از طبقه دوم لانه را برانداز می کرده بعد دوباره پیاده می شده و همین کار را چندین بار تکرار می کرده تا ساختمان را شناسایی کند و برنامه ای برای تسخیر آن بریزد و 13 آبان 58 برای فتح لانه رفتند آن موقع خیلی ها مخالفت کردند تا اینکه اول شهید بهشتی در مجلس خبرگان موضع گرفتند بعد هم حضرت امام(ره) فرمودند که این انقلاب انقلاب دوم بوده است.

آن زمان مردم نمی دانستند که این انقلاب دوم با برنامه ریزی چه کسی رقم خورد و یک عده ای که محسن را نمی شناختند بعد از چند تا مصاحبه و عکس یواش یواش ایشان را شناختند، البته برداشت های سیاسی هم آن زمان از تسخیر لانه شد برخی جناح بازی کردند ولی محسن این کار را نکرد و بعد هم به راحتی عازم منطقه شد و یواش یواش این مسایل بعدها برای مردم رو شد. البته رسم است خدا رحمت کند مرحوم حق شناس را که می فرمود مردان خدا بعد از هجرت از دنیا معلوم میشه چه کسانی بودند تو دنیا خودشون نمی گذارند اسمشان بیاید و  محسن از این آدم ها بود.

حضور شهید وزوایی در زمان جنگ چگونه بود؟
محسن در زمان جنگ از نظر جایگاهی به جایی رسید که معاون حاج احمد متوسلیان و فرمانده گردان حبیب با 700 نیرو شد که در عملیات فتح المبین که من خودم در خدمتش بودم نقش آفرینی کرد. بعد از آن اولین حکم به عنوان فرمانده تیپ10 سیدالشهدا به ایشان داده شد. بعد از عملیات فتح المبین در پادگان دوکوهه بودیم ایشان با حاج علی آقای موحد، حسین خالقی و حسین تقوی منش از تهران آمدند دوکوهه وقتی ایشان با حاج احمد احوالپرسی کردند حکم را نشان داد که چنین حکمی از منطقه 10 گرفتم و می خواهم تشکیل تیم بدهم حاجی گفت چون بچه ها دارند منطقه را شناسایی می کنند و قراره  پانزده روز دیگه عملیات شود الان که شما نمی توانی نیرو جمع کنی بزار برای بعد از عملیات. محسن هم خیلی راحت مثل آب خوردن گفت هرچی شما بگی و حکم را گذاشت داخل جیبش و گفت در خدمتم.

در عملیات فتح المبین 6 تیپ حضرت رسول 6 تا گردان داشت که فرمانده گردان حبیب خود محسن بود که توپ های عراقی ها را از آنها گرفتیم. توی عملیات بیت المقدس گردان ها شد 12 تا، ایشان و شهید شهبازی که جفتشون تسخیر کننده لانه بودند شدند فرماندهان محور چپ و راست یعنی معاون حاج احمد حکمش هم توی جیبش بود ولی قسمت نشد که فرمانده گردان شود و شهید شد و در عملیات بعد یار غار محسن و معاون همیشگی اش حاج علی موحد تیپ سید الشهدا که لشکر فعلی بود را به عهد گرفت و تیپ را درست کرد.

آقای کاظمی وقتی اسم شهید وزوایی می آید چه چیزی در ذهن شما متبادر می شود؟
محسن ده ها هنر داشت حتی در منطقه بسیار خوش تیپ بود آدمی بود که خیلی به نظافتش اهمیت می داد در دل همه جا پیدا کرده بود. احساس مسئولیت بالایی داشت. اهل توسل و توکل بود ولی بالاترین خصیصه آقا محسن همان اخلاصش بود. این منصب ها و جایزه ها در ایشان اثر نگذاشت هیچ وقت به این فکر نکرد که مثلا من طراح تسخیر لانه بودم، من در فلان عملیات فلان کار را انجام دادم، من فرمانده گردان حبیب بودم و من یکی از فاتحین بازی دراز بودم. گردان محسن وزوایی در بازی دراز به سه محور حمله کردند و سه گردان نیرو از عراق گروگان گرفتند ولی هیچوقت خوشش نمی امد که کسی از کارهایش تعریف کند.

تقوی، ادب، رعایت سلسله مراتب، اردات قلبی و عملی به امام خمینی(ره) در رفتارش بسیار پررنگ بود به طوری که همه می گفتند که محسن دنیا را سه طلاقه کرده است خانواده بسیار ریشه داری داشت برادرش از بچه های گردان 9 بود. محسن در زمان تحصیل جزو شاگرد اول ها بود، چندین بار مورد هجمه منافقین قرار گرفت و قصد ترورش را داشتند ولی رفتار محسن باعث شد که از کارشان پشیمان شوند.

کمی بیشتر در خصوص قضیه ترور ایشان صحبت می کنید؟
سازمان مجاهدین خلق به یکی از منافقین که مهدی رحب بیگی را ترور کرده بود دستور داده بودند که هدف بعدی اینها محسن است و این منافق چندین روز محسن را زیر نظر داشت. خود این منافق وقتی می آید و یک حرکاتی را از محسن می بیند تحت تاثیر رفتارهای این شهید قرار می گیرد و خودش را به کمیته معرفی می کند و نشانه خانه محسن را می دهد و می گوید من قصد ترور او را داشته ام. این موضوع را آقای بابایی در کتاب ققنوس خاطراتش آورده است. پس ببنید محسن شخصیتی داشت که با رفتارش یک ادم منافق را زیر و رو می کند و کار به جایی می رسد که آن شخص خودش را تسلیم می کند پس دشمن هم می فهمد که ایشان آدم مخلص و با صداقتی بوده است.

بهترین خاطره ای که از شهید وزوایی دارید برایمان تعریف می کنید؟
روزهای حضورم در کنار محسن سرتاسر خاطره است ولی چیزی که من به رویت چشمی دیدم همان فتح المبین بود. گردان با 700 نیرو شب راه را گم کرد. یادم می آید که حاج احمد متوسلیان از اول هم به محسن تاکید کرد که گردان های چپ و راست تو عمل می کنند تو نباید وارد درگیری بشوی باید عبور کنی ما اگر بتوانیم توپخانه را بگیریم و راه آتش را ببنیدم نیروهای عراقی را خلع سلاح کرده ایم. خلاصه لشگر گم شده بود و ساعت حدود 3 نیمه شب بود که نیروها نشستند، محسن رفت جلو تک و تنها نماز خواند و توسل کرد این روحیه آنقدر معنوی بوده که همه به حال محسن حسرت می خوردند یک دفعه محسن بلند شد و راه افتاد و گفت دنبال من بیایید نیم ساعت چهل دقیقه بعد به توپخانه عراقی ها رسیدیم و 94 قبضه توپ عراقی به دست ما افتاد. آن موقع سپاه توپخانه نداشت موقعیتمان با کربلای پنج فرق داشت و این عملیات مهمات ما را در عملیات بیت المقدس تامین کرد. بعدها محسن به ما گفت که امام زمان (عج) مسیر درست را به او نشان داده بود و این شد که امام خمینی(ره) گفتند فتح المبین فتح الفتوح بود و همه دوستان، شهدا و فرماندهان با چشم خود دیدند که محسن در موقعیتی که 700 نیرو در راه گم شده بودند حالش تغییر نکرد و با توسل به ائمه راه را پیدا کرد. در واقع محسن همه این کارها را کرد ولی هیچ وقت حالش عوض نمی شد چراکه خود سازی را قبلا انجام داده بود. اصلا عراقی ها از اسم گردان حبیب و شهید وزوایی می ترسیدند.

از کجا متوجه ترس عراقی ها از گردان حبیب شدید؟
یکبار صدام به همراه عدنان خیرالله پسردایی و وزیر جنگ عراق و دامادش در مرحله دوم عملیات فتح المبین که قصه 94 قبصه توپ ها پیش آمد به منطقه برغازه آمدند و پس از مدتی می بینند که در محاصره گردان حبیب هستند و این موضوع را بعدها یکی از سرلشکرهای صدام که رئیس دفتر صدام بوده تعربف کرده است. صدام و گروهش از روی بی سیم ها نام گردان حبیب را متوجه می شوند و صدام به دامادش یک کلت می دهد و می گوید اگر ما را گرفتتند اول من و عدنان و بعد خودت را بکش. البته بعد یک آمبولانس عراقی از منطقه رد می شده انها مجروح ها را بیرون می ریزند و خودشان سوار آمبولانس می شوند و از محاصره گردان حبیب بیرون می روند.

آقای کاظمی زمانی که امام درجریان تسخیر لانه دستور آزادی برخی اسرا را صادر کردند برخی از افراد تندرو با آن موضوع مخالفت کردند. شهید وزوایی در مقابله با این برخوردها چه واکنشی نشان داد؟
به موضوع خوبی اشاره کردید. در تسخیر لانه محسن در آزادی اسرای خانم آمریکایی نقش پررنگی داشت. حضرت امام(ره) بنا بر تشخیصی که دادند و برای اینکه به دنیا بفهمانند که مکتب ما با همه فرق دارد فرمودند اسرای خانم و سیاه پوست ها را آزاد کنید و محسن که مسئول عملیات بود این کار را انجام داد و این اسرای آزاد شده بعدها مصاحبه کردند و این اقدام به نفع ایران تمام شد. وقتی امام دستور آزادی برخی اسرا را صادر کردند محسن خیلی زود اطاعت کرد. از آن بچه هایی بود که اگر امام می گفت کلاه بده سر می داد. در آن زمان خیلی ها با این دستور امام مخالفت کردند و گفتند نباید اسرا آزاد شوند ولی محسن جلوی همه آن ها ایستاد و گفت وقتی امام می گوید حجت تمام است و نباید دیگر روی حرف ایشان حرف زد . در واقع در آن زمان هم مثل امروز کسانی بودند که در مقابل حرف های رهبرشان موضع می گرفتند کسانی که الان مرید رهبری هستند آن زمان هم با محسن بودند ولی بقیه اینطور نبودند.

شما در زمان شهادت شهید وزوایی در عملیات حضور داشتید؟
ما آن موقع در منطقه درگیر عملیات بیت المقدس بودیم. محسن مسئول محور بود و خیلی زود هم شهید شد و حاج احمد نظرشان این بود که اگر نیروها بفهمند روی آن ها اثر می گذارد برای همین گفت محسن را بیاورید عقب. دو تا از بچه ها محسن را با موتور به پشت خط اوردند و یک چفیه روی صورتش انداختند که نیروها متوجه نشوند او محسن است و محسن از منطقه خارج شد. من در آن لحظه کنار حاج احمد بودم و برای اینکه روحیه بچه ها ضعیف نشود به آن ها گفتیم که محسن ترکش خورده و مجروح شده و به همراه عباس شعف که فرمانده یکی از محورها بود و مجروح شد به بیمارستان رفته است. خلاصه عباس شعف دو روز بعد برگشت و نیروها مدام جویای احوال محسن بودند و می گفتند چرا بر نمی گردد گفتند بردنش در بیمارستان چون مجروحیتش زیاد بوده ولی بعد از فتح خرمشهر همه متوجه شدند که محسن به مقام شهادت رسیدند.

آقای کاظمی در پایان اگر مطلبی باقی مانده بفرمایید.
محسن سرباز بود و تکلیفش را انجام می داد البته در عملیات بازی دراز به سختی مجروح شد وقتی تیپ حضرت رسول تشکیل شد با آن وضعیتی که داشت به دوکوهه آمد و حاج احمد ایشان را به عنوان فرمانده گردان حبیب معرفی کردند. در صحنه بودن، اطاعت از رهبری و حفظ نظام از واجبات اصلی زندگی او بود و حتی نشان درجه فتح به خانواده ایشان داده شد. به هر حال از محسن ها نسل امروز باید یاد بگیرند که هر روز امتحان یک شکل است بک روز در پوشش جنگ است و نظام تهدید می شود یک روز انقلاب تهدید می شود، یک روز مسئولین، یک روز دنیا ما را تهدید می کند ولی محسن ها به ما می گویند که اگر خودسازی نکینم گرفتار می شویم و اگر به اهل بیت(ع) وصل نشویم و تزکیه نفس نکنیم می خوریم به دیوار. محسن ها به ما نشان دادند که با همه این مصائب اگر اخلاص و تبعیت از مقام معظم رهبری باشد همه چیر حل است. دنیا اصلا در محسن اثر نگذاشت و بعد از آن همه مجروحیت و ترور شخصیتی به درجه بسیار بالای شهادت نائل شد و خدا رحمتش کند.

ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.

* گفتگو از زهرا کریمی

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
مهدی
1394/02/13 - 01:36

زيارت شهدا دعوت به يک ميهماني است
يادمان ياران دوکوهه از ابتداي سال 1392 توسط تعدادي از جوانان منطقه 18 تهران (مسجد حضرت صاحب الزمان عج - بلوار معلم) جهت نشر فرهنگ دفاع مقدس و شناخت و ترويج معارف عاشورايي در سيره شهداء بنيان نهاده شد و تا امروز به صورت منسجم و منظم با استعانت از درگاه فيض الهي و عنايات خاصه شهيدان والامقام به فعاليت پرداخته است.
فعاليت يادمان بصورت هفتگي در روزهاي جمعه (6 ماهه اول سال) از اذان مغرب و عشاء الي 22:30 و روزهاي پنج شنبه (6 ماهه دوم سال) از ساعت 14 الي اذان مغرب و عشاء در جوار قبور مطهر پنج شهيد گمنام دفاع مقدس واقع در منطقه 18 تهران بزرگراه شهيد آيت الله سعيدي - بلوار معلم - بوستان قائم برگزار ميگردد.
از اهم برنامه هاي يادمان ميتوان به : ايستگاه صلواتي - غبارروبي و عطر افشاني مزار شهدا - نماز جماعت - زيارت عاشورا - ختم کلام الله مجيد بصورت حزب خواني - پخش آواهاي دفاع مقدس - روايتگري و خاطره گويي رزمندگان و نمايش فيلم مستند جنگ اشاره نمود.
فاخلع نعليک شما هم دعوتيد
www.yaranedokoohe.blogfa.com
تورهای مسافرتی آفری
در سفر رافائل گروسی به تهران موارد
انتقاد یک امام جمعه از مشروب‌خوری برخی پزشکان ایرانی
فوت دردناک نخبه کنکوری به همراه پدرش +جزِئیات
زشت است جمعیتی در یک صنف مقدس(پزشکان) با عادی انگاری، دسته جمعی مجلس گناه برپا کنند
بارش‌های باورنکردنی باران در یک استان غربی
شیعه جعفری
مقاومت اسلامی عراق برای اولین بار تل آویو را هدف قرار داد
محرومیت از تحصیل در انتظار داوطلبان متخلف / اعتراض دانشجویان شریف / جذب ۷۲ هزار معلم از طریق آزمون‌های استخدامی
مرکز تولید مشروبات الکلی در رژیم‌ صهیونیستی هک شد
لیست انتخاباتی شورای وحدت منتشر شد
طرز تهیه خورش بادمجان با گوشت چرخ کرده
شگفت‌زدگی فعال اقتصادی چینی از پیشرفت‌ دانش‌بنیان‌ها در حوزه انرژی خورشیدی
بیش از ۴۰ درصد رای‌دهندگان آمریکایی جنگ داخلی را محتمل می‌دانند
شهادت ۳ شهروند ترکیه‌ای از سوی رژیم صهیونیستی از هفتم اکتبر
پیام اعتراض دانشجویان آمریکا، پایان دادن به جنایت در غزه است
تعطیلی یک دانشگاه در فرانسه بدلیل اعتراضات دانشجویان حامی فلسطین
تقلای سنای آمریکا برای جلوگیری از بازداشت مقامات تل آویو
۲۰۰ بازداشت فقط در یکی از دانشگاه‌های امریکا
یورش اشغالگران به مناطق مختلف کرانه باختری/ شهادت ۱۸ فلسطینی
بمباران بامدادی رفح در جنوب نوار غزه/ شهادت شماری از فلسطینیان
دانشگاه «ساینس‌پو» فرانسه به دلیل اعتراضات تعطیل شد
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top